1) Artificial Emotional Intelligence: It is also known as Emotion AI or Affective Computing. The technology is commonly used in customer service to identify and understand how customers are feeling, allowing the service to adapt and respond to their needs accordingly. The aim of this type of AI is to develop systems that can recognize, مشاوره سئو understand, interpret and simulate human emotions.

شاید این سوال در ذهن شما پیش بیاید که بازاریابی عصبی چگونه کار می‌کند؟ در این روش، با تکیه بر فناوری MRI، فرایندهای مغزی که در پاسخ به تبلیغات رخ می‌دهد، شناسایی می‌شوند. از این طریق، بازاریابان می‌توانند تبلیغات خود را هدفمند کنند و همچنین با یافتن عواملی که باعث تحریک مغز می‌شوند، تاثیرگذاری بیشتری بر رفتار خرید مشتریان داشته باشند.

بازاریابی عصبی به طور کلی از ابزارهای علوم عصبی چون اسکن مغز، تعیین هرمون‌ها و تحرکات چشم برای تحلیل پویشی سازمان‌های پیچیده مغزی که در فرایند تصمیم‌گیری و خرید به وجود می‌آید استفاده می‌کند.

بازاریابی عصبی یا آنچه به نام علم انتخاب می‌شود، تنها نشانی نیست از تغییرات جاری در بازار و دنیای کسب‌وکار، بلکه یک روش جدید و جذاب برای فهم بهتر مصرف‌کنندگان از طریق آنالیز مغزی آن‌ها.

در نهایت، هر شرکتی که بتواند بهتر از دیگران بیاندیشد و به صورت علمی از عوامل مختلف رفتار مشتری استفاده کند، برنده این رقابت خواهد بود. با همین حال، اوج گرفتن علم و فناوری در حوزه بازاریابی عصبی، رقابتی جدی را بین شرکت‌ها برای نیل به سهم بازار بزرگتر رقم زده است.

It uses a variety of techniques such as text analysis, voice recognition and facial recognition to determine a person's emotional state. This technology can be used in sectors such as marketing, healthcare, and entertainment to enhance user experience by personalizing content and services based on the emotional state of the user. 2) Emotional Analysis AI: This type of AI processes data to determine and understand the user's emotional state.

با در نظر گرفتن مزایای فوق العاده بازاریابی دیجیتال، مشخص می شود که کسب و کارهایی که قصد دارند در بازار رقابتی امروز جایگاه خود را تثبیت کنند، باید به استفاده از این فرصت های جدید پرداخته و استراتژی های بازاریابی خود را با توجه به تغییرات محیطی تنظیم کنند.

بازاریابان عصبی می توانند با استفاده از تکنیک های علوم عصبی مثل آزمایش های مغزی و EEG (الکتروانسفالوگرام)، فرایندهای مغزی مرتبط با تصمیم گیری خرید را بررسی کنند. این اطلاعات سپس می تواند به شرکت ها کمک کند تا سیاست های بازاریابی خود را بهتر جهت دهند، تا بتوانند تعاملات مثبت با مشتریان خود را ایجاد کنند.

در واقع، با بررسی واکنش‌های مغزی مشتریان می توان دید بهتری نسبت به انتظارات این گروه از بازار پیدا کرد و در نتیجه راهکارهای بهتری در بازاریابی و تبلیغات برنامه ریزی کرد. استفاده از سنجش عقل و احساس در بازاریابی عصبی به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا به تاثیرات ناخودآگاهی بر تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان بپردازند.

در دنیای امروزه که تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است، بازاریابان به دنبال روش‌های جدیدی برای به دست آوردن مزیت رقابتی هستند. یکی از این روش‌ها، بازاریابی عصبی است.

بازاریابی عصبی، یا بررسی پاسخ‌های مغزی به بازاریابی و تبلیغات، یک به روز رسانی از رویکردهای سنتی است. این روش روی پاسخ‌های غیرآگاهانه مغز به تبلیغات تأکید می‌کند و در نتیجه، این امکان را برای بازاریابان فراهم می‌کند که به طور موثری برنامه‌های خود را منطبق با میل و تمایلات مشتریان کنند.